یکی از دلایلی ک کانون را بوجود آورده اینست ک
بار سنگین مفاهیم مغفول ماندهای را روی دوش خود حس میکنیم. اگر میکوشیم کانون را
گرم کنیم یکی بخاطر آنست ک میبینیم خیلی از حرفهای اساسی روی زمین مانده است و کسی
جز ما بدان توجه ندارد. مثلن بعد از شرکت در این بحث ک راجب سانسور و خفقان است میتوانید
ببینید ک آیا تاکنون هیچکس ب مسئله اینگونه نگاه کردهاست؟ اگر دقت کنید خاهید دید
ک هیچکس از این زاویهای ک میگویم بدان نگاه نکرده و از قضا اگر انصاف بدهید خاهید
دید ک بنظر شما هم اصل مطلب همین است ک اینجا برای نخستین بار بدان اشاره میشود.
یکی از اصلیترین مضرات خفقانی ک آخوند ایجاد
کرده اینست ک جریان عادی فکر و دیالوگ و بازتولید فرهنگ جامعه دستخوش حوادث غیرطبیعی
میشود و این مهلکترین ضربه ب یک جامعه است. البته آخوندها برای ضربه زدن نیاز ب
کار خاصی ندارند.. صرف وجود نحسشان در یک جامعه ضایعهی بزرگی است، و هر نفس کثیفشان
موجب انحراف جامعه از مسیر طبیعی تکامل خیش است. اگر در نظر داشته باشیم ک هستی یک
زنجیرهی وقایع مرتبط است، و هر حرکتی چون سنگی ک در برکه میافتد دوایر موجناک
بزرگی را ایجاد میکند، تا حدودی ب ابعاد این جنایت فجیع پی میبریم.
سانسور و خفقان اما تخته سنگ عظیمی است ک اگر بر
آبگیری فرود آید تمام برکه را ب تلاطم میاندازد.. حال آن ک ایشان ب این هم بسنده نکرده و از موج تلاطم
هم سواری میگیرند.
نمیخاهم روضهخانی کنم وگرنه ذکر این مصیبت
جامعه از هفتاد و دو کربلای شدیدن عراقی هم مشکیتر است.
اکنون و در این فضا میخاهیم راجب همین مسئله
گفتگو کنیم تا جامعه را از عواقب این قضیه آگاه کنیم. این بحث را با یک مطلبی ک از
خاطرات شخصیام برگزیدم آغاز میکنم تا بفهمید این رژیم چگونه فکر میکند و تحت رهبری
ایشان ب کجا میرویم.
روزی ک با هزار بدبختی خودم را ب تهران رساندم
تا وزیر ارشاد وقت را از مضرات جو بستهی فرهنگی کشور آگاه سازم روز شانس من بود..
زیرا وزیر توی دفترش بود و در جلسه نبود. از ترس آن ک چیزی را پس و پیش کنم مطالبم را روی کاغذ نوشته و جلوی دوربین قرائت
کردم و سی دیاش را ب دفتردار وزیر تقدیم کردم (ذاتن آدم مأخوذ ب حیائی هستم..
برغم آن ک موقع فحاشی خیلی نخراشیده بنظر میرسم.)
اما گویا فیلم برایشان جالب نبود، زیرا دو دقیقه
نگذشت ک صدایم کردند و ب زیارت وزیر نائل آمدم. از تمام آن گفتگوی کوتاه همینش برایم
جالب بود ک وقتی گفتم «در هیچ زمینهی فرهنگی ب ما اجازهی فعالیت نمیدهند» ایشان
فرمودند: شما باید ببینی شرایط مملکت چه چیزی را اجازه میدهد و در همان چارچوب بنویسی
تا اجازهی انتشار بگیری. ... بدون شرح!